حضرت شیخ کمال الدین ( قدس ا...)

 یکی  از خلفا و جانشینان حضرت سید طه نهری و شیخ عبید الله نهری (قدس)، حضرت شیخ سید کمال الدین حسینی بوده است. همانگونه که میرزا محمد امین اشنوی در دیوان کردیش می گوید:

یادگاری شیخ عوبه یدوللاهی غازی ده ر جیهان / شیخ که ماله دین بوو پیر و مورشیدی دارولئه مان

حضرت شیخ سید کمال  فرزند سید شامه بن سید رسول و از سلاله مبارز سید محمد زاهد معروف به (پیر خضر شاهو) است که نسبت ایشان از طریق امام علی النقی(ع) به رسول اکرم(ص) می رسد. پدر شیخ کمال خود سیدی متدین و مؤمن و مورد احترام خاص و عام بوده است.وی پس از مدتی،زندگی خانواده خود را از اشنویه به یکی از روستاهای لاجان بنام خالدار (نزدیک پیرانشهر) منتقل می کند و در آنجا به زراعت مشغول می شود.سید کمال به همراه برادر کوچک خود،سید خالد به پدرشان در کار کشاورزی به رسم معمول کمک می کنند ودر عین حال،سید کمال موفق می شود که در مدارس سنتی روستاهای منطقه تحصیلات مقدماتی آن دوره را طی کند.

سرانجام در سنین 20 سالگی عشق و هوای درونی برای راه یافتن به حقیقت، سید کمال را از امور دنیوی باز می دارد.لذا در طلب راهنمایی به هر دری سر وبه هر بامی پر میزند و در هر کجا که بوی گلی استشمام می‌کند و اسم پیری را می شنود به سراغش می رود.اما کسی که قلب او را شکار کند نمی یابد.در نتیجه یک حالت سرگردانی برایش پیش می آید تا بالاخره نام حضرت سید طه نهری را در منطقه هکاری ترکیه می شنود و رهسپار آنجا می شود.

سید کمال همینکه وارد خانقاه سید طه نهری در منطقه شمزینان می‌شود و جمال شیخ را از دور می بیند یک آرامش نسبی در خود احساس می‌کند و پس از دو سه روز توقف در نهری به خالدار بر می گردد.ولی بیش از یک هفته نمی توان صبر کند. باز به عزم زیارت به شمزینان بر می گردد و این دفعه بیشتر در خانقاه توقف می کند.ولی باز به موطن خود خالدار باز می گردد.خلاصه تا سه دفعه می رود ومی آید. در دفعه اخیر که به خانقاه وارد می‌شود حضرت سید طه با اطلاع از رغبت سید کمال الدین وی را به وارد شدن به این طریقه دعوت می نماید،و سید کمال الدین با کمال میل ، به دعوت وی لبیک می گوید. آنگاه سید طه نهری بی درنگ به شیخ کمال تلقین ذکر می‌کند و آداب و رسوم طریقت نقشبندی را به او می آموزد. سید کمال روز بعد به خالدار بر می گردد و در مدت کوتاهی مراحل ذکر و فکر و تصفیه نفس را از اماره به لوامه و ملهمه و مطمئنه طی می‌کند و از علم الیقین با مداومت ذکر ومخالفت نفس به عین الیقین و حق الیقین واصل می‌شود و با عنایات و الطاف خداوندی و توجهات مرشد و اجداد طاهرینش به حد کمال می رسد و در این فاصله مرتب به نهری می رود و می آید تا آنکه در یکی از سفرها از طرف مرشدش سید طه نهری به امر ارشاد و هدایت و راهنمایی طالبان و عاشقان راه حقیقت مفتخر می گردد و علاوه بر آن از دست ایشان اجازه نامه علمی نیز دریافت نمود.

همچنین حضرت شیخ کمال در همان دوران جوانی در یکی از سفرهای خویش به هکاری مفتخر شد در مدرسه استاد خود شیخ سید طه هکاری نقشبندی با مولانا خالد شهرزوری  ملاقات کند و با توجه به این که شیخ سید طه نهری از خلفای مولانا خالد در طریقه نقشبندی بود،مولانا خالد دستور داد تا حضرت سید طه در تربیت دینی و اخلاقی سید کمال نهایت دقت و حساسیت را نشان دهد و او را برای ارشاد و تبلیغ طریقت آماده نماید، شیخ نهری نیز با توجه به دستورات مولانا خالد نقشبندی ، نهایت دقت و حساسیت را در تربیت صحیح و اعتلای شخصیت حضرت شیخ کمال الدین انجام داد.

شیخ کمال پس از وفات مولانا خالد و شیخ سید طه نهری و شیخ محمد صالح ( قدس الله تعالی اسرارهم العلیه ) با حضرت شیخ عبید الله نهری که بر مسند ارشاد نشسته بود بیعت نمود و در سال 1880 و پس از مدتی به استان اربیل کردستان عراق مهاجرت نمود  و روستایی را در اطراف شهر چومان و نزدیک مرز ایران به  نام  "زینوه" بنیان نهادند که این ده بعدا به نام "زینو شیخی" مشهور شد. حضرت شیخ کمال الدین در همان روستا شروع به احداث یک مرکز دینی شامل  مسجد ، خانقاه و مدرسه علوم دینی شدند و در همان جا به امر ارشاد پرداختند.

حضرت شیخ کمال الدین علاوه بر انجام خدمت ارشاد که بر عهده داشته است در جنگ هایی که مرشدش حضرت شیخ عبید الله نهری در ۱۲۹۴ قمری به عنوان جهاد علیه روسیه در منطقه قارص و بایزید انجام داده است،شرکت داشته است که بر اثر این جنگ اسلحه زیادی به دست اتباع شیخ عبید الله نهری افتاد.چند سال بعد که شیخ عبید الله علیه ناصرالدین شاه قیام کرد که این جنگ بعدها زبانزد سالخوردگان بوده است و به نام "سال شیخ" مشهور شده است.

پس از شورش شیخ عبید الله علیه ایران در ۱۲۹۵ شمسی برابر ۱۲۹۸ قمری، شیخ عبید الله به تصریح " لرد کرزن " به تقاضای روس و انگلیس به اسلامبول احضار می شود .

پس از دستگیری شیخ عبید الله از طرف دولت عثمانی،حضرت شیخ کمال الدین نیز که که یکی از خلفا و سرداران اوست،در معیت فرزند برومندش حضرت شیخ جلال ، در کرکوک محبوس و زندانی می شود.حضرت شیخ پس از آزادی از زندان عثمانی به زینوه مراجعت می فرماید و در مدت کمی مردم از تمام نقاط ایران و ترکیه و عراق برای استفاده از محضر حضرت شیخ به زینوه شیخ رو می آورند.

پس از اینکه شیخ عبید الله به مکه تبعید شد، خانقاه حضرت شیخ کمال الدین در زینو شیخ،تقریبا تمام مراکز دینی دیگر را تحت الشعاع قرار داد.تا آنکه حضرت شیخ کمال در سال ۱۳۲۹ قمری حیات را بدرود گفته و به لقاءالله می پیوندد و در جنوب قریه زینو روی یک تپه به خاک سپرده شد و مرقد مبارکش تا به امروز زیارت گاه خاص و عام است. 

 

شیخ کمال به محض برگشتن از سفر اخیرش به قریه خالدار، در آنجا به امر ارشاد مردم مشغول می شود و یک مرکز آبرومند دینی که شامل مسجد ، خانقاه و مدرسه علوم دینی بوده است در آنجا تأسیس می کند و از آن پس مردم از اطراف و اکناف برای استفاده از کمالات معنوی شیخ کمال به قریه خالدار می رفته اند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد