قطب ربانی مرشد کامل حضرت شیخ سید طه (قدس ا...)

 

 

حضرت شیخ طه در شوال ۱۳۴۳ ه.ق (۱۹۲۴ م ، ۱۳۰۳ ه.ش) در حالیکه والدش، شیخ علاءالدین، در بغداد و به همراه چندی از علما و صوفیان در حرم شیخ عبدالقادر گیلانی معتکف بود در قریه شریفه خلان

(مقر ارشاد شیخ علاءالدین) متولد شد.


ادامه مطلب ...

طریقت مبارکه نقشبندیه

نقشبندیه طریقتی است منسوب به خواجه بهاءالدین محمد نقشبند بخارایی (۷۹۱-۷۱۸ هـ.ق‌)بنیانگذار و مؤسس این طریقت شمرد. طریقت او در حقیقت دنبالهٔ طریقت خواجگان است‌. طریقه و سلوکی که خواجه یوسف همدانی (۵۳۵ ـ ۴۴۰ ه‍.ق) و خواجه عبدالخالق غجدوانی‌ (درگذشتهٔ ۵۷۵) بنیان نهاده بودند. خواجه بهاءالدین که خود از جانشینان عبدالخالق تعلیم یافته بود، محیی و مصلح طریقت خواجگان شد و طریقت نقشبندی آمیخته‌ای شد از تعالیم عبدالخالق غجدوانی و بهاءالدین بخارایی‌.

طریقت نقشبندی در اندک مدتی در ماوراءالنهر و خراسان رواج یافت و پس از بهاءالدین، خلفای او خواجه علاءالدین عطار (درگذشته ۸۰۲) و محمد پارسا (درگذشته ۸۲۲) و یعقوب چرخی (درگذشته ۸۵۱) بر مسند ارشاد نشستند و در ترویج این طریقت سهمی بسزا داشتند. بعد از اینان خواجه عبیدالله احرار (۸۹۵-۸۰۶ هـ) مشهورترین و متنفذترین مشایخ عصر تیموری است و در عهد او، این طریقت به نفوذ و شهرت و رواج رسید.

عبدالرحمن جامی در نفحات‌الانس نوشته‌است:

«طریقة ایشان، اعتقاد اهل سنّت و جماعت است و اطاعت احکام شریعت و اتباع سنن سیّدالمرسلین(ص) و دوام عبودیت که عبارت است از دوام آگاهی به حق سبحانه، بی‌مزاحمت شعور به وجود غیری‌»
عبدالخالق غجدوانی گفته است که «در خلوت را دربند و در خدمت را بگشای‌»
و از بهاءالدین نقشبند پرسیدند: «درطریقة شما ذکر جهر و خلوت و سماع می‌باشد؟ فرمودند که نمی‌باشد. پس گفتند که: بنای طریقت شما بر چیست‌؟ فرمودند: خلوت در انجمن: به ظاهر با خلق هستند و به باطن با حق و نیز همو گفته است که‌: «طریقت ما صحبت است و در خلوت آفت شهرت است‌. خیریت در جمعیت است و جمعیت در صحبت به شرط نفی بودن در یکدیگر».

این طریقت، در تاریخ خود جریانی واحد و همسان نداشته است و با گذشت زمان، مانند اکثر مکتبها و مذهبها بساطت آن از میان رفت و گونه گونه، رنگهایی یافت‌.

بهاءالدین نقشبندی و مشایخ پیش از او- مشایخ سلسله خواجگان‌- به‌دور ازماجراهای سیاسی و اجتماعی، ساده و زاهدانه می‌زیستند و برای امرار معاش پیشه و کاری داشتند. خواجه محمود انجیر فغنوی «به کسب گلکاری می‌پرداخته و از آن‌ممر وجه معاًش می‌ساخته‌». و خواجه علی رامتینی به صنعت بافندگی اشتغال‌داشته است‌. و سید امیر کلال، کوزه‌گری می‌کرده و فرزندش امیر شاه «ازصحرا نمک می‌آورده و می‌فروخته و از آن راه زندگی می‌گذرانیده‌».

ولی دیری نگذشت که مشایخ نقشبندی بر خلاف پیشینیان صاحب نقشی شدند در کارهای جهانی‌. عزّت و حرمت یافتند و صاحب دستگاه شدند. مانند خواجه ناصرالدین عبیدالله احرار که متنفذترین مشایخ نقشبندی در عصر تیموری بود و بنا به نوشته جامی «کوکبهٔ فقرش‌» «نوبت شاهنشهی‌» می‌زد.

سعدالدین کاشغری و عبدالرحمن جامی، طریقه نقشبندی را در عاصمهٔ هرات، بیش از پیش، رواج دادند و هرات یکی از مراکز تجمع نقشبندیان شد. در سمرقند، اگر چه در زمان خواجه نظام‌الدین خاموش، نقشبندیان اندک نبودند پس از مهاجرت خواجه عبیدالله احرار بدانجا نقشبندیان سمرقندی، بسیار شدند و سمرقند در عهد سلطنت سلطان ابوسعید و سلطان احمد تیموری به صورت مجمع و مرکز صوفیان نقشبندی درآمد.