دعای مخصوص و نام اعظم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ماه میلاد

فرا رسیدن ماه مولود فخر کائنات حضرت ختمی 


مرتب محمد مصطفی (ص) برتمامی عاشقان راه 


حقیقت مبارک باد


ای دل و جان من فدای محمد *** های و هوی من از برای محمد 
آمده‏ام تا زبان به مدح و ثنایش *** بگشایم، کنم دعای محمد 
مظهر جامع صفات خدا اوست *** کی ثنایی بود سزای محمد 
کیستم من که قدر او بشناسم *** یا که باشم سخن سرای محمد 
من که باشم که وصف او بتوانم *** وصف احمد کنند برای محمد 
سید مرسلین حبیب خداوند *** کو کسی در دو کون تای محمد 
قدر او برتر است از همه قدری *** نرسد کس به اصطفای محمد 
ماند روح القدس ز همرهی او *** در شب معراج و ارتقای محمد 
گفتا نزدیک‏تر گرآیم از این من *** بال و پر سوزدم خدای محمد 
غایت آفرینش همه هستی *** نیست جز ذات بابهای محمد 
نور او رو نمود از اول خلقت *** دیگر آن جمله در قفای محمد 
گرچه بی سایه بود شخص لطیفش *** همه بودند سایه‏های محمد 
می‏رسد دمبدم ز قبّه افلاک *** نصّ «لولاک» از برای محمد 
جمله عالم طفیل ذات شریفش *** آمده بهر رو نمای محمد 
آن‏چنان زد ندای عالی ایمان *** که جهان پر شد از ندای محمد 
کوس توحید در زمین و زمان کوفت *** آسمان گیر شد صدای محمد 
بانگ اسلام در جهان همه پیچید *** قبّه چرخ شد درای محمد 
انبیا جمله در دعا به شب و روز *** خواسته از خدا لقای محمد 
همه را آرزوی امنی او *** طالب شرع جانفزای محمد 
او چون کلّ است و دیگران همه اجزا *** مجتمع جمله در ردای محمد 
هست او روح این جهان به‏حقیقت *** انبیا جملگی قوای محمد 
هیچ پیغمبری دیگر نشد او را *** ابتلا هم چو ابتلای محمد 
بهر آن تا کند شفاعت بنده *** آمده‏ام بر در سرای محمد 
می‏کنم فخر بر شهان و سلاطین *** ز آن که هستم کمین گدای محمد 
یا الهی به حق عزت وجاهت *** که کنی روزیم لقای محمد 
کنیم حشر در ملازمت او *** دهیم جای در لوای محمد 
فیض را جرعه‏ای دهی ز شرابش *** تا که شفا یابد از دوای محمد

بی بهانه




روزگاری سرد است من و تو در راهی قدم برمیداریم که میدانیم چه خواهد شد همه میتوانیم سرنوشتمان را پیش بینی کنیم ساخته های ذ هنمان وسوسه های نفسانی در اعماق وجود، لحظه را از بین میبرد و آینده را میسازد ایا فکر میکنیم گذشته تمام شد من میگویم نه گذشته همچنان باقیست مرا دنبال میکند به دنبال راهیست که دوباره خود را به آینده برساند نمیدانیم در حال چه خبر است سیرمان در آینده است ای انسان بدان تو که نمیتوانی حال را درک کنی چگونه با آینده درگیری پاکی و قداست را چگونه تعبیر میکنی آیا خدای خود را دیده ای چگونه ادعا میکنی که خداپرستی در حالی که هیچگاه او را درک نکرده ای از او کمک میخواهی به هنگام درد او را فریاد میکنی از خودم میپرسم که را یاد میکنم چه تصویری از یگانه معبود خویش دارم . پیش از هرچیز باید بدانیم که همه ما معشوقیم چرا که عاشق بی چون و چرا معشوق را دوست دارد اما معشوق همیشه و همه جا برای عاشق ناز میکند ، قهر میکند کفر میگوید دوباره برمیگردد خود را برای معبود خوار و ذلیل میکند .


اری بدان عشق واقعی اوست خداست که عاشق توست و تو معشوقی بیش نیستی او همیشه در همه جا باتوست گناهانات را با عطوفت تمام میبخشد نگهدار توست با این همه بی وفایی خدا همیشه چشم براه توست پروردگار گناهکاران را دوست ندارد اما خودش میفرماید ان الله غفور الرحیم به درون خودت بنگر درون تو جسم تو نیست روح توست به عظمت خود باز گرد او را در قلب خود احساس کن واقعیت را رها کن حقیقت را که به تو نمایان شده است پیدا کن . سخت نیست همه چیز روشن است فقط کافیست چشمت را ببندی و چشم دل را باز کنی آنگاه خدا را برروی قلبت احساس کن او را دریاب او عاشق است خود را به کمال عشق برسان از خود بی خود شو محو شو هستی خود را نیست کن و او را باش که همه تو اوست و همه او تو


ادامه مطلب ...

مراقبه

خدا برای کسی هست که هستی او را در دل خویش لمس می کند. خدا در تجربه باطنی من است که نقاب از چهره بر میدارد و ظاهر می شود برای رسیدن به  قاف قله ایمان صاف و بی غش اید از سپهر صاف و بی غش تجربه باطنی بگذری. این تجربه میوه مراقبه ای ناب است...............

ادامه مطلب ...